علم در ۱۵۰ سال گذشته بر اساس فیزیک نیوتنی بوده, یعنی کل دنیا به شکل یک ماشین تصور می‌شود. و ما هم جزئی از این ماشین به حساب می‌آییم.

 
 

در گذشته حالتهای متفاوت انرژی قابل اندازگیری نبودند و به این دلیل اثبات بسیاری از موارد دشوار بود. سپس دانشمندان ادعا کردند که ژنتیک تعیین کننده سلامت است و بیماری از طریق ژن انتقال داده می‎شود.

کوانتوم بایو فیزیک در سال ۱۹۲۵ به شکل یک علم کامل در دانشگاه ها مطرح شد. همه چیز از انرژی تشکیل شده و انرژی از مولکول و مولکول از اتم و اتم از الکترون و پروتن که فاقد وزن هستند. و اما ذرات بالا دارای یک دامنه هستند و به هم می‎چسبند و همه به صورت انرژی هستند.

پس چرا ما قادر به عبور دستمان از یک میز نیستیم؟

مثال دیگر دیاپازون می باشد که اگر ما دو دیاپازون مشابه داشته باشیم یک دیاپازون را به صدا در بیاوریم دیاپازون دیگر هم به دلیل هماهنگی انرژی به صدا در خواهد امد. انرژی منتشر شده از یک دیاپازون جذب دیاپازون دیگر می شود. در صورتی که فرکانس اقای ایکس را محاسبه کنیم و با همان فرکانس شروع به فرستادن سیگنال به سمت او نماییم می توانیم از او عکس العمل دریافت کنیم, این آزمایشها موفقیت آمیز بوده اند به همین ترتیب می توان از فرکانس های متفاوتی که به سمت بدن فرستاده می شود, جواب های متفاوتی دریافت کرد.

بایوفیدبک چنین کاری را انجام می دهد

 
 

,برای مثال ارتعاشات چیزی مثل شیر با سیگنال آن فرد به سمت او فرستاده می شود که تنها گیرنده‌های ان شخص قادر به دریافت ان هستند نه شخص دیگری. این علائم از وجود فرد عبور می کند و جایی در بدن او,مثل روح ,جسم یا مغز چیزی را لمس می کند و کامپیوتر که سرعتی بسیار زیاد دارد بازگشت عکس العمل آن را در کسر ثانیه محاسبه و ثبت می کند.

 
 

سیگنال ویروس اپسین بار با کندیدا متفاوت است. وقتی که سیگنالی دریافت می شود ما می توانیم دریابیم که برای مثال اپسین بار در بدن شخص در حال فعالیت است و یا اگر به بدن وارد شود شخص امادگی گیرائی ان را دارد یا نه. تست آلرژی ,به راحتی نشان می دهد که بدن ما قادر به هضم چه مواد غذایی خواهد بود و نسبت به چه مواردی عکس العمل نامناسب خواهیم داشت. ما قانونی را در دوران دبیرستان یاد گرفتیم که در صورتی که شصت دست راست ما نشان دهنده ی حرکت الکترون در یک جسم هادی باشد انگشت های ما نشان دهنده ی میدان الکترو مگنتیک در حال به وجود امدن است.بدین معنی که یک ذره ی باردار که درحال حرکت است نیروی الکترو مگنتیک والکتریسیته در ان ایجاد می شود.پس این دو نیرو دو روی یک سکه هستند.

 
برای مثال هنگامی که در حال شنیدن رادیو از زیر تیر های چراغ برق فشار قوی رد شویم(به دلیل ورود به فضای الکترو مگنتیک) اختلالی ناگهانی در امواج رادیویی ایجاد می شود.در صورتی که خون انسان را مورد مشاهده قرار دهیم متوجه می شویم که در مرکز همو گلوبین تعدادی یون آهن باردار وجود دارند
 

از ما یک جلسه مشاوره رایگان بایوفیدبک هدیه بگیرید

اگر مشکلات جسمانی دارید که نیاز به درمان دارید و هنوز راه درمان را نیافته اید میتوانید با ما تماس بگیرید علائم خود را بگویید تا در صورت امکان به شما راه درمان ارئه دهیم.
 

ویلیام نلسون کیست؟


پس از 30 سال تلاش و همکاری تعداد زیادی از دانشمندان و بایولوژیستها دستگاهی اختراع کردند که قادر بود از طریق اندازه گیری کانالهای الکتریکی پوست شروع به اندازه گیری سیگنالهای متفاوت الکتریکی نموده و میزان گردش ولتاژ و امپراژ و غیره را حساب کند. یک سلول کوچک بخاطر کانالهای یونی می تواند تبادل دائمی یون داشته باشد.یون ها دائما در حال حرکتند. در این سلول هایک شارژ هفتاد میلی ولت ایجاد می شه که این را به عنوان اساس اندازه گیری سلول سالم به حساب می اورند.سپس شارژهای سلول های مریض اندازه گیری می شود, سلول دارای التهاب طولانی مدت, 50 میلی ولت ودر کسانی که دچار التهابات شدید یا دی جنرشن هستند این شارژ به 20 میلی ولت می رسد.برای تصحیح یک سلول مریض می توانیم شیمی درمانی یا رادیو تراپی کنیم اما اگر به صورت فیزیکی این شارژ را به حالت متعادل باز گردانیم وضع سلول می تواند تغییر پیدا کند.

 

دستگاه دیگری به نام الکترومگنتیک پالس تراپی موجود است,که با ارسال یک سیگنال الکترو مگنتیک پالس دار با سیگنال کم و فوق العاده بی ضرر برای بدن که قدرت رد شدن از بایلوژی یک سلول یا مجموعه ای از سلول ها را داراست.هنگامی که این سیگنال از سلول ها عبور می کند روی کانالهای یونی اثر گذاشته وانها را باز می کند. در بدن انسانها مناطقی هست که باعث تمایز یک انسان با انسان دیگر میشود, مثل اثر انگشت, نقشه رگهای خونی, ته چشم ما و یا کل پروتئینهای بدن. دانشمندان مشاهده کردند که ارتعاشات سلولهای ما نیز به همین ترتیب با هم متفاوت هستند. در صورتی که ما یک مرکز رادیویی باشیم روی کانال بخوصوصی شنیده می شویم وافراد دیگر خانواده ما روی کانال های متفاوت قابل شنیدن هستند.

 
 

کوانتوم فیزیک برای این سوال جوابی پیدا کرد: این ذرات دامنه انرژی (Field Force) را تشکیل می دهند.انها قادر به عبور ازیکدیگر نیستند. به عنوان مثال وقتی گردبادی بزرگ می آ ید چنانچه گرد و خاک آن را جدا کنیم دیگر چیزی نمی‎بینیم. در صورتی که ماشینی با سرعت 150 کیلومتر به این گردباد برخورد کند, بسان برخورد با یک دیوار سیمانی دچار صدمه خواهد شد.

 
 

در سال ۱۹۶۵ دانشمندان متوجه شدند که سلولها دارای خاصیت نورزایی هستند و هر چه کیفییت این نور بیشتر باشد درجه سلامت سلولها بالاتر هستند. سپس متوجه شدند که بر اساس خواص مواد سازنده سلولی یک سری امواج تولید می شود.دریافتند که در حدود ۱۰۰ برابر آنتن هائی که روی غشاء سلولی موجود هست و به علائم بیوشیمی جوابگو می‎باشند, آنتن هائی بر روی سلولها وجود دارند که به علائم یا سیگنالهای انرژی پاسخگو هستند.(مثال دو مهمان نوازی متفاوت) مقایسه وضعیت همان شخص در دو حالت نشانگر تفاوت فاحش فشار خون, قطر رگها, فعالیت سیمپاتیک و پاراسیمپاتیک و غیره میباشد که همه به دلیل یک لحظه برداشت فرد از شرایط پدیدار می‌شوند. دلایل بروز این تفاوتها همه به وسیله فیزیک کوانتوم قابل شرح می‌باشد. بدن ما تنها یک ماشین نیست.

غشا سلولی ما صد هزار تبادل یونی در هر ثانیه دارد که برای حفظ شارژ سلول این تبادل دو طرفه دائما در حال انجام است.با ایجاد یک ایمپالس عصبی یون سدیم وارد شده یکباره در سلول پخش می شود وپتانسیل حرکت را ایجاد می کند. الکتریسیته در همه جای بدن ما موجود است , پس به راحتی می توان دریافت که فضای الکترو مگنتیک نیز در اطراف بدن ما جاری است. دانشمندان روسی تکنولوژی را ابداء کرده اند که به ان دوربین کرلین می گویند .این دوربین به نرم افزاری مرتبط است که قادر به ظاهر کردن ناگهانی میدان الکترو مغناطیسی انسان با چگالی پایین می باشد و در ایران نیز توسط دکتر ساعتچی و همکاران از سال ۱۳۸۳در بیمارستان میلاد مورد بهره برداری قرار گرفته است . دستگاه بایوفیدبک قادر به برقراری ارتباط از طریق فرستادن سیگنال به سمت هاله,انرژی یا سلول یا هر چیز دیگری در بدن ما از طریق هوش ناخود آگاه ما است, وعکس العمل ما را نسبت به آن سیگنال اندازه گیری می کند.

 
 
 
 
 

به نظر من این تکنولوژی سبب ارتقاء فکری انسان ها شده و بینش انان را نسبت به موقعیتها می گشاید. اگر ما از یک بیماری رنج می بریم, شرایط و طرز تفکر ما محیط بدن ما را اماده ی گیرایی این بیماری می کند.اگر ما از وجود خود اگاهی بیشتری داشته باشیم به نوعی ارتعاش خود را تنظیم می کنیم که از حیطه ی خطر در امان باشیم.